بهترین بهار با تو...
باز هم با کلی تاخیر اومدم. اول از همه عید همتون مبارک و امیدوارم امسال همون سالی باشه که قراره تموم آرزوهای خوشمون برآورده بشه. روزها داره میگذره و پاره ی تنمون هر روز بیشتر توی دلمون جا میگیره حالا دیگه شده تمام زندگی من و بابا سعید. پارسال اینجور موقع ها خونه سوت و کور بود و تقریبا هر روز بخاطر شرایط سخت بارداریم روز سخت و تلخی بود اما این روزها که میوه ی عشقمون همیشه کنارمه گاهی احساس میکنم که رویا میبینم و از خدا میخوام حتی اگر خوابم هیچوقت از این خواب شیرین بیدار نشم. نازنین عزیزمون بابا ، به به ، بووه ، ده ده ، آبه میگه . اما سینه خیزش بصورت دنده عقبه!!!! فوق العاده هم کنجکاو. بهترین هدی...
نویسنده :
زهره
17:28